طالب ابن علی علیه السلام
عیسی خان و دخترک مریض
مردی از بزرگان عشایر عیسی خان نام داشت. وی با ایلوتبار خود همیشه در حال کوچ از منطقهای به منطقهای دیگر بود تا چهارپایان از طبیعت سرسبز استفاده نموده و دامپروریشان رونق بیشتری پیدا نماید.
ایام به خوبی و خوشی میگذشت، عیسی خان و اهل ایل سپاس گذار و راضی از خدا به زندگی ادامه میدادند. ازآنجاکه وی متّقی بود و سعی در کسب خشنودی خدا داشت، خداوند نیز او را مانند خیلی از بزرگان به امتحانی سخت وارد نمود تا ثابتقدمی ایشان را ببیند. روزی از روزها دخترک او بیمار شد، هر روز از طراوت و شادابی کودک کاسته میشد، رویش به زردی میرفت و لبخند از لبهایش به فراموشی سپرده میشد.